حسناحسنا، تا این لحظه: 12 سال و 3 ماه و 11 روز سن داره
ارشاارشا، تا این لحظه: 7 سال و 9 ماه و 18 روز سن داره

فندق کوچولوهای خونه ی ما

خرابکاری

حسنا دخمرک شیرین وشیطونم برات بگم که: اون هفته یکشنبه مامان جون مریم اومد بهت سری بزنه که تو باهاش رفتی خونشون.وتا مامان جون مشغول آماده کردن غذا میشه تو هم مشغول خرابکاری میشه. بله هر چی خاک گلدون بوده میریزی تو تنگ ماهیهای بی زبون خاله زری....تا مامان جون به دادشون میرسه دیگه بی چاره ها جونی نداشتند.الانم یکهفتس هر کاری براشون میکنند حال نمیان ویک خط درمیون نفس میکشن. بله برات بگم که جمعه هفته پیشم رفتیم قزوین عروسی خواهر خاله نرگس....وتو چون تو راه خوب نخوابیدی وشب قبلش هم بله برون رفته بودیم واونجا کلی با دیدن رقصیدن دیگران ذوق میکردی وهمش دوست داشتی تو دست وپاشون باشی وبرقصی....خیلی خسته شده بودی....ومامان رو تو عرو...
30 ارديبهشت 1392

هفته سختی بود

عسلک مامان به حول وقوه الهی 15 ماهه شدی دختر نازم هفته گذشته هفته سختی برامون بود تو از یکشنبه یهویی استفراغ کردی و شبش هم اسهال شدی.فردا صبحش بردیمت پیش دکتر که دکتر گفت احتمالا ویروسه وچون خدارو شکر تب نداشتی آنتی بیوتیک تجویز نکرد و دارو برای تهوع واسهالت داد. ولی خب تا 5 شنبه طول کشید حسابی ضعیف شدی مامانی.الحمدالله از جمعه رو به بهبودی رفتی وخوب شدی. انشاالله همیشه سلامت باشی چراغ خونمون حسنا مامان تو هنوز نمیتونی خوب وواضح حرف بزنی...ولی دیگه مامان رو واضح وبه موقع ادا میکنی وقتی کارم داری یا چیزی میخوای. نمیدونم چرا آب رو عربی ادا میکنی وقتی آب میخوای میگی ماااااا...ههههههه روز به روز ماشاالله شیرین تر ...
3 ارديبهشت 1392
1